من واقعا از خونه نشستن غمگین میشم تمام روز تو تنهایی خودم کارای خونمو میکردم و غذا پختم و بیرون نرفتم الان هم دم غروبه .ساعت شیش شوهرم از سرکار میاد .وقتی میاد خیلی بدعنقه و دیگه نمیتونم جایی برم همش میخواد بشینم کنارش منم بدم میاد.از طرفی بیرون هم که میرم خیلی بی هدفم.هیچ جا نمیدونم برم.به نظرتون برا رفع کلافگی چکار کنم
اگر برنامه ریزی کنی میتونی بیرون هم بری ... یک مثال برات میژنم که فقط بگم شدنی هست ... خالم همیشه میکه که دختر خواهرشوهرش سه تا بچه داره ... خواهرش شوهرش پلیس هست و در عین حال خونه اش از تمیزی بزق میزنه باوجود اینکه بکه کوچیک داشت ... فقط خواستم بگم برنامه بریزی میتونی باشگاه هم ثبت نام کنی ... یکی از دوستای من متاهل بود ... دبیرستانی بودیم و مبگفت هروقت خونه میام شوهرم نیم ساعت بعدش خونه میاد...میگفت من از پیاز تا گوجه و....همه مواد غذایی زو ریز میکنم و توفریزر میذارم هروقت هم خونه میام همشو تو قابلمه میریزم