انقدی که اونجاهست خونه خودمون نیست..کارش آزاده..بیکارکه میشه بدوبدو میره اونجا..هرموقع ام زنگ میزنم میگ خونه شمام..تازه رسیدم وفلان..یوقتا ناهارم اونجامیخوره..بااینکه من ناهارگذاشتم منتظرآقام که بیاد بخوریم اونوقت میگ کوفت کردم..چندین بار بحث ودعواداشتیم سراین..گفتم باخودم باید بری وبیای..درصورتی که خونه مادرش هم نزدیک خونه مادرمنه ولی خیلی کم میره اونجا..شایدچون بابام هست وباهم حرف میزنن میره اونجا..خونه مادرش کسی نیست جز مادرش..الانم زنگ زدم میگ اونجام گمونم ناهارم خورده..کاردبزنی خونم درنمیاد..چیکارکنم بنظرتون؟