منم شرایطم تقریبا همین بود، اومدم بگم دیدم تاپیکش قفله.
بلافاصله بعد عقد رفتم خونه همسرم، با یه چمدون وسایل شخصی.
چون خونه مادرم کوچیک بود هر چی جهزیه خریدم گذاشتم همونجا و یک سال و نیم بعدش جشن گرفتم.
من دانشجو هم نبودم شاغل بودم.
البته اینم بگم که رابطه کامل نداشتیم، شوهرم دوست داشت برای بعد عروسی باشه.
ولی می شنیدم از اطرافیان که می گفتن عروسی برا چیشونه
خدا یه جوری به سرشون اورد که بچه هاشون پارتنر هاشونو حتی قبل خواستگاری میارن خونه!!!! ازدواجم که خبری نیست!!!!
من برام مهم نبود به کسی هم توضیح ندادم که باکره ام.
فکر کنم مامان خودمم باور نکرد.