من معاون یک آموزشگاه شدم الان سه ماه و نیم هست
اولا مادرها مثل سبزه بهاری نشسته بودن توی دفتر دور هم جمع میشدن اونجا و تعریف می کردم و مدام سر یخچال آموزشگاه بودن
خوب من گفتم این درست نیست و آروم آروم این روند رو درستش کردم بعد ازشون خواستم حتما بچیه تایم استراحت برای استادها بذارن چون بنده خدا استاد پنج ساعت فیکس سر کلاس بود بدون هیچ زنگ استراحتی
خوب من بهشون گفتم و چند تا راهکار ارایه دادم تا به مشکل نخورن و این کار رو هم انجام دادن
حالا دیشب بهشون گفتم من تجربه ای ندارم و شما تجربتون بیشتره لطفاً یه تایم بندی اصول کار ترم به من بدید مثلا سه روز اول ثبت نام یا هفته دوم ثبت حساب ها یا این چیزا
در اومده به من میگه تو دیگه زیادی نظر میدی نظراتت برای خودت نگه دار تو کلاسیک فکر می کنی و خیلی طرز فکرت با ما فرق داره منم بهش گفتم خوب یکی دیگه رو بگیرید من یک ماه یا دو ماه بدون حقوق مواظبش هستم و یادش میدم تا بیاد جای من هیچ مشکلی نیست
میگه نه اصلا این فکرها رو نکن ما می خوایم خودت باشی
هم بهم توهین میکنند هم میگن نرو
واقعا دیگه از رفتارهاشون خسته شدم
فقط این هم نبوده بارها شده سر یه جریانی قشرق راه انداختند بعد مشخص شده اصلا همچین مشکلی نبوده و والدین اشتباه کردن
دیگه می خوام بیام بیرون واقعا با سیستم کاری و مدیریتیشون نمی تونم کنار بیام