میدونید چی ناراحتم میکنه
وقتی که خواستگار داشتم خونه زندگی درستی نداشتیم که بخان بیان خونمون برای همین ردشون کردن و
حالا سنم رفته بالا دیگه خواستگار ندارم
و البته هنوزم خونه زندگی درستی نداریم
غصه ام میگیره میبینم بقیه سر خونه زندگیشونن
تو شهر ما دخترا خیلی زود ازدواج میکنند
الان دوستای و همکلاسی های من بچه شش هفت ساله دارن
میترسم تا ابد تنها بمونم