تا حالا از خانواده دور نبودم سختمه...
البته که باید برم تجربه کنم کمی مستقل شم
هیچ ذوقی دیگه برای دانشگاه ندارم چقدر رو در و دیوار نوشتم دانشگاه شیراز
الانم که همونی میخواستم شد
پس چرا میترسم!همش میگم من هیچ جای شیراز رو به تنهایی بلد نیستم و اینکه من شهرستانم خیلی کوچیکه به هرحال من میخوام برم ی جای بزرگ
امنیت چی؟
احساس پوچی میکنم!
اینقدر دعا میکردم و میگفتم خدایا منو برسون بهش و شد
ایا این عادیه؟
اوفف