مسئول خوابگاه هر بار میرفتم خوابگاه میگفت چرا میای خوابگاه شهرتون نزدیکه (۱ ساعت فاصله اس)
میگفت حتما مشکلی داره که میای خوابگاه😐
یا میگفت تو جای بقیه بچه ها رو گرفتی که از شهر دور میان (در صورتی که خیلی اتاقا خالی بودن)
خر بار من از جلوش رد میشدم یه تیکه ای مینداخت منم نمیخواستم باهاش لج کنم
ولی حالا که میخوام انتقالی بگیرم یه جواب درست بهش بدم
میترسم تا بخوام برم وسیله هام رو بردارم انداخته باشه بیرون انقدر پر رو بود
نمیدونم ولی بسوزونش بعد برو
میگفتی ببخشید که همه ی اتاقا خالیه و همچنان جای سما خیلی تنگه دوس دارم بیام خوابگاه و این همه ساعت توی راه نباشم
یه چیزی بش بگو به اون چه فوضولن مردم
در ادامه بگو اگه سرت توی زندگی مردم نباشه از مسیول خوابگاه شاید ارتقا پیدا کنی البته شاید چون فک نکنم از اینکار بتونی دل بکنی
من باشم موقع رفتن میگم حقوق تورو بابای من داره میده گفتم بیام اینجا ک تو یوقت گشنه نمونی از نون خوردن بیوفتی و بعدم زود میرم ک حتی جوابشو نشنوم البته اگه واااقعا میگی اذیتت کرده وگرنه ولش کن و بی جواب برو
بهش بگو من دارم میرم میخوام ببینم بعد از من قراره توی زندگی کی سرک بکشی البته اینجا انگار ادم زیاده حوصله ی شماهم کمتر سر میره ولی نگرانم واقعا اگه نیاز داشتی بگو چند نفر به شغل باشرافتتون یعنی فضولی احتیاج دارن
