2777
2789

خواهر شوهرم پرش کرده بود یا خودش از حرصصصصص اینکه نرفتم دیدن خواهر شوهرم اینجوری کرد،،،


این ماه مادر شوهرمو دو بار دعوت کردم و بردم بیرون تفریح و گردش


حالا امروز رفتیم خونشون اونجا شنیدم خواهر شوهرم چشمشو عمل کرده 


منم بنا ب دلایلی ک قبلا هم اینجا گفتم اصلا نپرسیدم از مادرشوهرم حال خواهر شوهرم و(تقریباً یک ماه پیش برای بچم تولد گرفتم خواهر شوهرم موقع برش کیک گفت ضرف گدایی و بیارین کادوها رو بزاریم)



مادر شوهرم تو حرفاش هی می‌گفت سیاه


امروز دوست سیاه پسرم اومده بود اینجا


فلان خانم سیاه تو سریال دیشب اینجوری گفت


فلانی سیاهه



بار اول و دوم گفتم احتمالا عمدی نمیگه ولی دیگه بار سوم شک کردم داره من تیکه میندازه (پوست دست و صورتم سیاه


خواهرم میگه واقعا شاید بی منظور گفته


آخه مگه میشه؟اصلا تو ک میدونی من سیاهم چرا جلو من اینجوری میگی حتی بی منظور 



بنظرتون نباید مواظب حرف زدنمون باشیم و اگه کسی عیبی داره جلوش هیچ جوره نگیم؟؟



حالا خودم هر چی فکر کردم دلیلی برای این تیک انداخته نش ندیدم جز عمل خواهر شوهرم


و از لجش اصلا حتی زنگم نمی‌زنم احوالپرسی شو کنم



لطفاً شعار ندین صادقانه بگید جای من بودید حس و ری اکشن تون چی بود 


و چطوری این مادر شوهر و تنبیه میکردین

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من تو نامزدی هی بهم میگفتن مامانت سرت چی خورده سیاه شدی حتی یه بار تو روی مامانم گفت...آدم میمونه در برابر این حجم نفهمی چی بگه من سکوت کردم و دلم شکست همین....تازه من سیاه نیستم یه کم سبزه هستم...

منم مادرشوهر سابقم زن خ بدجنسی بود شوهرم فوت کرد من یکسال مجبوری پیششون موندم زندگی کردم میرفتیم مسافرت هر جا کوه و دشت میدید میگفت فامیلا تو اینجا میان برای چریدن من خودمو میزدم ب اون راه ک نشنیدم عمدا اسممو صدا میکرد میگفت عنتر خانم اونوقت من 20سالم بود اون عنتر 40و خورده ای خداروشکر ک از شرش راحت شدم 

خواهر شوهر منم همینه

تولد بچه ی من و جاریم تفاوتش یه هفته بود برای تولد اون اومد کادو آورد و کلی عکساشو گذاشت استوری و تبریک گفت

تقریبا 5 روز بعد تولد بچه ی من بود نیومد حتی منم که عکس بچمو استوری کردم نه تنها تبریک نگفت حتی لایک نکرد

منم دیگه بمیره هم برام مهم نیس الانم عقده عروسیش هم نمیرم

دو شب پیش هم دیدمش سلام علیک کردیم ابرو کاشته بود صورتش ورم داشت اصلا چیزی نگفتم که مبارکه یا چی شده ورم کردی اصلا چشماش باز نمیشد و دورشون سیاه شده بود

همینجوریش یه شهر بام بَده..تو سمت من باش عذابم نده💔🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶      یکروز بالاخره آخرین کسی که تو رو میشناسه میمیره! و خاطرت برای همیشه فراموش میشه....! پس از زندگیت لذت ببر❣️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792