ایران نیست
مدام وقتی بحثمون میشه فحاشی میکنه و تحقیر میکنه و بعد با یه تماس میخواد جمعش کنه
امروزم سالگرد ازدواجمونه ازش ناراحت شده بودم برگشت گفت بنظرم ارزش جنگیدن نداری منم قطع کردم تلفن رو بعد زنگ زده میگه معذرت خواهی کن ازم بازم با هم دعوا کردیم و قطع کردیم
کلا طرز فکرش اینه که بذار حرف خودمو به کرسی بشونم اول و آخر بعد قهر میاد آشتی و امروز میگه تو آویزون منی و همیشه هستی
چطور تنبیهش کنم این بار که پشیمون بشه از کارش؟همه کار برام میکنه از خودش میزنه برای من هر چی دوست داشته باشم میخره ولی اصلا بلد نیست ناز بکشه یا بد دهنی نکنه و تحقیر نکنه
مشکلم اینه که قبلاً اینکار رو میکرد و ناز کشیدن بلد بود الان اصلا حوصله اینکه بهش بگم با فلان رفتارت مشکل دارم رو نداره و هی تلفن رو قطع میکنه روم
چطور بترسونمش که ترس از دست دادنمو داشته باشه