حس خفگی بهم دست میده، ریتم خوابم بهم خورده
اشتها که ندارم ولی در عین حال ضعف می کنم
همه اش سردرد دارم و چشمام به زور وا میشه 😭
از بس ریختم تو خودم و بغض کردم
من واقعا حالم خوب نیست...
خیلی روزای سختی رو گذروندم، امروز هم یکی از سخت تریناش بود
شاید بگید قضیه چیه
قضیه اینه که من نه سهمیه ای دارم، نه پول زیادی
همیشه خودم بودم و خودم، تلاشم و بدون پشتوانه درست حسابی
رتبه برتر و تاپ مدرسه حتی دبیرستان، اما سال کنکورم اتفاقاتی افتاد که مفصل و نباید می افتاد تو خانواده
من بازم تلاش کردم، رتبه ها اومد و دیدم نشده چیزی که باید
وقتی چند روز پیش جواب انتخاب رشته ها اومد دیدم صمیمی ترین رفیقام، اونایی که 24 باهام در ارتباط بودن، از نظر درسی پایین تر بودن و حتی خودشون هم میگفتن
رشته های تاپ پزشکی و... آوردن، حتی با پارتی بازی ها دانشگاهشون رو عوض کردن چندتاشون...
الانم بحث کارت دانشجویی و خوابگاه و کلاساشون رو دارن با من به اشتراک میذارن
منم قراره به ناچار پشت بمونم با اینکه اگه سهمیه داشتم مثل اونا الان صد در صد بهترین دانشگاه و رشته بودم با رتبه ام
نمیدونم چطوری باید شروع کنم با این حال روحی، حالت تهوع گرفتم اصلا از فشار
حسادتی ندارم به اونا، موفق باشن ولی خدایا دعا ها و تلاش ها و التماس های من کجا رفتن