2777
2789
عنوان

عذاب وجدان داره خفم میکنه

180 بازدید | 8 پست

خانما این کاربری دست 3 نفره درحال حاضر و کاربری من فردا از تعلیق خارج میشه

1 سال و 4 ماه و 14 روز پیش عزیزترینم رفت؛

دختری بودم با کلی تروما و مشکل..دغدغه؛پیچیدگی و بی اعتمادی ب همه چیزو همه کس،باهاش وارد رابطه شدم و 2 ماه باهم بودیم،2 ماهی که قد 2 سال گذشت و هر روزو شبش خاطره و زندگی باهاشه

عاشقم بود و برام هرکاری میکرد،هرلحظه از وجود چنین ادمی کنارم میمردمو زنده میشدم

حس میکردم دارم کم کم از عمق وجودم دوس داشتن رو تجربه میکنم

یه پکیج کاااامل از چیزایی بود که دوس داشتم..اگه روزی ده بار میومد دیدنم هربارشو با گلی،کادویی خوراکیی چیزی میومد..تایمی که برام دسته گل میخرید یه شاخه از روش بر میداشت میگفت این باشه پیش من هرموقع پژمرده یا خشک شد بدونمو برات دوباره بخرم

تموم زندگی و وجودشو برام میذاشت؛وضع مالی اونا از ما بالاتر بود و خودش چندتا کار داشت..منم با مامانم تنها زندگی میکردم

تموم امور زندگیم رو گردن میگرفت و شده بود کارت بانکی و ماشین شخصی من؛بهش میگفتم من در مقابل این کارایی که میکنی چیزی ندارم بهت بدم..دوستم ندارم دینی بالاسرم باشه...میگفت

{من در اعضاش هیچی ازت نمیخوام جز خودتو،تاحالاعم چیزی ازم ندیدی

منتظرم این 6 ماه تموم شه دیگه کاملا بشی مال خودم؛یه پسر میتونه به 200تا ادم نوعی چشم داشته باشه و هرکاری دلش میخواد بکنه اما نخواد تو چشم اونی که دوسش داره خار بره،من کاری که تورو اذیت کنه انجام نمیدم}

راستم میگفت..واسه گرفتن دستامم ازم اجازه میگرفت،بارها حتی خودم دلم میخواست شیطونی کنم خودشو جمعوجور میکردو بم میگفت هرچیزی به وقتش

فوق لعاده ترین ادم زندگیم بود

اولین ماهگرد شام رفته بودیم رستوران و واسه دومین ماهگرد هم باهم برنامه ریزی کرده بودیم تو ی رستوران

همون روز تصادف میکنه و فوت میشه..تو داشبورد ماشین ی انگشتر نقره بود که میخواست برای به اصطلاح نشون اون شب بهم بده

من میگم 2 ماه باهم تو رابطه بودیم..ولی این 2 ماه روزوشب باهم بودیم و خانواده هامون در جریان کامل بودن..اون رفتو من موندم و قلبمو خاطراتش

بعد از اون هررررر پسری رو باهاش مقایسه میکردم و میگفتم چقد بلد بود منو..چقد منو حفظ بود

ما 9 ماهه که خونمون رو تغیر دادیم و روبروی خونمون یه کافه کوچولو و مردونه داره که ی پسره صاحبشه..میدیدیم همو ولی تاحالا بش دقتی نکرده بودم و باهاش برخوردی هم نداشتم

یه چندشبیه که ازش قهوه میگیرم

رفتارش،متانتش،صحبت کردنش،خندیدنش،همهههه چیزش شبیه اونه

انگار خوده اونه..حتی فیسش

اول که دقت کرده بودم بهش حالم خیلی بد شده بود..اما این چندشبی فکرم درگیر شده

من کار اشتباهی میکنم؟عذاب وجدان داره میکشتم

حس میکنم باید خجالت بکشم برم سر مزارش


تو در برابر چشمانم نیستی اما تمام انچه که میبینم تویی:>

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چقدر شرایط سختی واقعا 

 شرمندگی نداشته باش 

 واقعا وقتی خودمو جای تو میذارم اصلا کاملا میفهمم چی میگی ادم حس میکنه داره خیانت میکنه ولی خب منطقی ببینی خیانت نمیکنی به کسی باز هم حس ادم عذابش میده

با یک تراپیست یا روانشناس شاید بتونی بپذیری اینو که اون رفته و زندگی تو ادامه داره 

https://daigo.ir/secret/91663624188 راستی به نظرت ارزشش رو داشت ؟ پروفایل خودمم  .کاربری اولمnonasunflower .دومی sunflowernona.سومی ژله نارنجی چهارمی elham-joon.خیلیا از من بدشون میاد منم از خیلیا بدم میاد و گور بابای خیلیا.دیگه تو این سایت من تاپیکی نخواهم زد تا سال آینده ، خیلی کم شاید هرچند روز یک بار بیام چند تا تاپیک شرکت کنم ، اگه منو دیدی یادآوری کنم باید برم سر درسم

نه چرا خجالت بکشی، منطقی بخوای نگاه کنی اون ادم مرده تموم شده و رفته و خاطره شیرینی برات گذاشته،حالا تو میخوای ازین خاطره عداب وجدان برا خودت درست کنی هی خودتو شکنجه بدی؟ تا کی ؟ به چه دلیلی ؟ لذت میبری از سوگواری و اه و ناله کردن؟ اتفاق بد و وحشتناکی برات افتاده  ولی تا کی میخوای اینجوری خودتو عداب بدی اونم کاملا بی نتیجه و بی فایده

عزیزم چرا احساس می‌کنی با فوت ایشون شما هم دیگه حق زندگی نداری اتفاقا شما باید زندگی کنی شاد باشی چون قطعا اونم همین و میخواد 

مرگ و زندگی دست خداست خدا ایشونم بیامرزه 

و تاکید میکنم اصلا هم عذاب وجدان نداشته باش 


روحش شاد خدا بهت سلامتی و صبر بیشتر بده. عذاب وجدان نداشته باش حس بیخودیه که اکثر آدما بهد از فوت عزیزینشون درگیرش میشن حالا هر کس با به بهونه ای. پس بدون این حس رو نباید جدی بگیری. فقط با توجه به احساس نابی که با عشقت تجربه کردی به خودت فرصت بده چون بخاطر حس دلتنگی طبیعیه که در ادما دنبال وجه مشترکی تا شاید عزیز از دست رفته ات رو بینشون پیدا کنی تا شاید کمی آرام بگیری. این هم عادیه بین افراد سوگوار منم وقتی پدرم فوت شده بود مردای هم سنش رو که تو خیابون  تا فیلما میدیدم بهشون توجه میکردم و دنبال کشف ویژگی های مشترک با پدرم در اونها میگشتم. به خودت فرصت بده و بذار آرام تر بشی و کاملا بپذیری که عزیزت دیگه رفته و قرار هم نیست حتما آدمی مثلش رو پیدا کنی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

پرستاری

nilooeb | 2 دقیقه پیش

میشه

اقدس_بی_دسته | 3 دقیقه پیش
2791
2779
2792