منو جاریم با مادرشوهرم تو یه ساختمون زندگی میکنیم
جفتمون یه بچه داریم که همسن هستن و تقریبا یک سال شونه
من با دختر جاریم مهربونم.دست رو سرش میکشم باهاش بازی میکنم دنبالم میوفته حواسم بهش هس در کل.
به پسر خودم غذا میدم اون بچه هم بیاد به اونم میدم
ولی جاریم کلا بی تفاوته با پسرم.پسرم میره سمتش دامنشو میگیره این دامنو از دستش میکشه بی تفاوت راه شو میره.
پسرم براش بای بای میکنه بهش لبخند میزنه جاریم کلا نادیده میگیرتش.وقتی به دخترش غذا میده پسرم میره پیش اونا جاریم کلا پشت شو میکنه بهش.اگه پسرم زبون میفهمید حتما قانعش میکردم که سمتش نره ولی خیلی کوچیکه بی محبتی رو نمیفهمه
صد بار به خودم قول دادم منم با دختر جاریم همین رفتارو بکنم ولی همین که با لبخند میاد پیشم دلم نمیاد بی محل باشم
یه بار بی محلش کردم فقط عذاب وجدان گرفتم که بچه چه گناهی کرده مامانش اونطوریه ولی وقتی بی محلیه جاریم رو میبینم احساس حماقت میکنم که تلافی نکردم
نظر شما چیه چیکار کنم؟