نامزدم همش قرارخواستگاری عقب میندازه

بحث دوست داشتن و... به کنار، اصلا من میگم صددرصد میاد و همه حرفاش درسته نمیخوام بگم میپیچونه و... 

اما اینکه توو هشت ماه وقت خالی نکرده و ی جوری رفتار می کنه که نگار خواستگاری اولویت نیست عجیبه، وقتی بیکار شدم میام اصلا حرف جالبی نیست 

من نمیگم داره میگی چونه شاید از استرسش داره هی عقب میندازه 

ولی حوایت باشه اولویت طرف هستی یا نه 

عزیزممممم پسر برادر شوهرممممم دقیقااا مثل نامزدت بودهههه اومده بود دختر مردممم رو صیغه کرده چند ساااال هرکاری ک فکر میکنی رو باهاش کردددد و دخترهه هم بدبخت چون اوضاع مالی بابا مامانش خوب نبودن مجبور بود ب پسره بچسبهههه و چسبیددد آخرششش چیشددد پسر برادر شوهرممم خیلی راحتتتت دختره رو ول کرددددد با اینکه صیغش بوووود و رفت با یکی دیگه ازدواج کرد و دخترههه همینقددد تنها موند و هرکی میومد خواستگاریش میگف ک تو دست خورده ای البته من خودم خیلی مخالف این حرفم عزیزمممم ولی خب میدونی حرف مردم زیاده بنظرممم زودتتررر یه تصمیم بگیرررر من شوهرمممم موقعی ک خواست باهام ازدواج کنه بابام بهش گفتتت ک ی هفته بیشتر وقت نداااااری بیای دخترمو عقد کنی کردی کردی نکردی دیگه نبینمتتت پدر من انقد سختگیر بود ک شوهرم جرعت نمیکرد واسم گل بیارههه شاید بگی این سختی بدههه ولی خب باعث شدددد ک بازی نکنن با آدما ولی خب همه اینطور نیستن

دیگه مطرح نکن.  فاصله رو هم بیشتر کن.  نه اینکه کات کنی. اگر روزی مثلا ۶ بار زنگ میزدی دو با بزن.  اگر روزی یکبار بود،  الان بکن دو روز یکبار. ولی سعی کن ادب رو رعایت کنی.  اونم زنگ زد جواب بده ولی کوتاه.  روز خودت رو پر کن.  مثلا ظهر زنگ زد  سلام و احوالپرسی کن ولی طولانی نباشه.  بگو مثلا دارم غذا درست میکنم و... 

شاید داره سبک سنگین می‌کنه

ولی کار همیشه هست

اون تا وقتی تو منتظرش بمونی نگهت میداره 

تو تا سه سال دیگم صبر کنی اون میدونه صبر میکنی پس هی عقب میندازه 

خب الکی بکو خواستگار دیگه ای دارم مامان بابام راضی شدن به اون یا بگو بابام میگه اگه ازدواج نمیکنی برو‌یه شهر دیگه دانشگاه درس بخون 

و اگر اومد جلو ...با این ادم مشاوره قبل ازدواج حتما برید 

اگر میتونی سعی کن بهش کمک کنی اگر مشکلی داره، اگر میبینی نه اذیت میشی کات کن 

الان بحثی روی این نیست که دوستت نداره و فلان و بهمان. بحث اینه که اول مشکل رو پیدا کنی بعد راه حل

چون مثلا اگر از روی استرس عقب میندازه که کات کردن چاره نیست

شاید مشکلی دارن

عزیزم خیلی داری اشتباه میکنی بنظرم این یا تورو توی آبنمک گذاشته یا هرچی تورو خدا مراقب باش عمر یه چیز گذراست و وقتی ک بزرگ بشی شاید به چشم اونم نیای باید منطقی باشیم بعضی وقتا دیگه بنظرممم الان وقت یه تصمیم گیری اساسیه

پس باهاش صحبت کن دیدی توجه نمیکنه، غیرمستقیم به خانواده ش بگو 

یا اگر میتونی و شرایط ت اوکی هست بگو مثلا بابام میگه تا کی منتظر بمونیم و میخواد اجازه بده برام خواستگار بیاد و از این چیزا 

بهش بگو که دوستش داری و اگر مشکلی هست با هم حل کنید، اجازه بده اول بدونه پناهش هستی بعد اگر باز بهونه آوردم و اینا به فکر کات باش