2777
2789
عنوان

یه سوالی ذهنمو درگیر کرده در مورد عروسیا😂

| مشاهده متن کامل بحث + 1398 بازدید | 63 پست
رفتیم عروسی .خواهر های داماد لباس سفید موهای سفید شنیون آنچنانی و آرایش خاص ...اصلا یه چیز میگم یه چ ...

هر کسی ی سلیقه ای داره سلیقه ی اونام حتما این بوده

اتفاقا عروس بیشتر به چشم میاد چون اولا مردم میگن چقدر این خواهرشوهر هاش عقده ای هستن و چقدر عروس متواضعه دوما الانم آرایش لایت اروپایی و ساده مده مردم میگن به به چه عروس شیک و تمیزی

از چشمم افتادی...حتی اگر برف و باران بیاید برای پاکی ات،عیسی و موسی برای عشقت،خدا به تو اشاره کند به عنوان معجزه در قرآنش،دیگر همان نمیشوی برایم....

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

آخه دخترا سوسولن🤣

لینک ناشناسم حتما حرفتونو بزنید👇                             https://daigo.ir/secret/81725252069               یاد گرفتم تنها باشم خوردم زمین خودم پاشم 💪💪💪💪من به آرزوهام قول رسیدن دادم و ناامید نمیشم چون خدارو دارم🤩😍هیچ چیز رو سخت نگیر چون برات سخت میشه هیچ چیز رو بد نبین چون بد میشه همیشه خوشبین باش ولی یادت نره تو بعضی جاها خوشبین بودن زیاد کار دستت میده هاا🤣🤣🤣

همیشه این حرفا از زنا میاد 

مردها به هیچ جاشون نیست 

دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت،حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت ،مژه ات تیر کجی بود برای پرتاب،چون که ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت ،همه انگار که ناخواسته لبخند زدند ،نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت،حفره ای بود پر از خون وسط سینه من ،مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت ،تا که سلمان وسط ظهر پس از نام نبی ،اشهد ان علی گفت اذان شکل گرفت😍😍برای حاجت روا شدنم یه صلوات میفرستی 

وای من جشن عقد برادرزاده ام یه اشتباهی کردم هنوزم بعد از چند سال از ذهنم نمیره

یه پیراهن توری نباتی پوشیدم درحالیکه عروس کت و شلوار سفید پوشیده بود

قبل از اون و اون لحظه اصلا چیزی به ذهنم نرسید و کاملا اتفاقی اون لباس و انتخاب کردم بعد از جشن تازه فهمیدم ای داد چه اشتباهی کردم و کلی خودخوری کردم که حالا فامیلای عروس و خودش میگن اون عمه اش چقدر حسود بود که اون مدلی لباس پوشیده بود

هنوزم یادم میفته از کارم ناراحت میشم

هر کسی ی سلیقه ای داره سلیقه ی اونام حتما این بودهاتفاقا عروس بیشتر به چشم میاد چون اولا مردم میگن چ ...

وای ن خواهرای عروس اصلا یه تیکه یی بودن .خیلی باکلاس بودن لامصبا 

شبیه بازیگر خارجی ها شده بودن  البته زمینه هم داشتن 

اصلا یه ادم کم اعتماد به نفسه که خودشو با بقیه مقایسه میکنهمن واقعا روز عروسیم هیچ برام مهم نبود تن ...

من شب عروسیم خودمم برام‌مهم نبودم 

حرفای مادرشوهرم حالمو گرفته بود اعتماد بنفسم نابود شده بود فقط میخواستم بگذره 

من شب عروسیم خودمم برام‌مهم نبودم حرفای مادرشوهرم حالمو گرفته بود اعتماد بنفسم نابود شده بود فقط میخ ...


دقیقا این رفتارا خیلی ناراحت کننده ترن تا ظاهر ادما

تو همان جرعه آبی که به وقت سحر، نتوان لب به تو زد زوود اذان را گفتند
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792