من اگه بودم می رفتم خودم جدا زندگی می کردم و بعداً خودشون سمتت میان...من بعد طلاقم فقط یه مدت با خانواده ام بودم تازه اصلاااا محدود نبودم اما نتونستم طاقت بیارم...حتی سر ظرف شستن به اختلاف می خوردیم که من اون جور می شورم تو این جوری می شوری و فلان و بهمان...من آرایشگرم گوشیم هی زنگ می خوره مشتری زنگ می زد خانواده ام هی می گفتن صداشو ببند خواب بودیم از خواب بی خواب شدیم...فهمیدم دیگه از یه سنی به بعد نمیشه با خانواده زندگی کرد حتی اگه محدود نکنن.