من اگه بودم می رفتم خودم جدا زندگی می کردم و بعداً خودشون سمتت میان...من بعد طلاقم فقط یه مدت با خانواده ام بودم تازه اصلاااا محدود نبودم اما نتونستم طاقت بیارم...حتی سر ظرف شستن به اختلاف می خوردیم که من اون جور می شورم تو این جوری می شوری و فلان و بهمان...من آرایشگرم گوشیم هی زنگ می خوره مشتری زنگ می زد خانواده ام هی می گفتن صداشو ببند خواب بودیم از خواب بی خواب شدیم...فهمیدم دیگه از یه سنی به بعد نمیشه با خانواده زندگی کرد حتی اگه محدود نکنن.
تو را آرزو کرده بودم ولی تو از آرزوی منم زیباتری دخترم💗مامان دو تا دختر دوقلو💗
ن نمیتونم بسازم ولی میترسم برم بعد دلم تنگ بشه خواهرم میگه اگه بری غرور بابارو میشکنی و ابرو رو میبری برادرم میگفت تو اسم بابامونو بخاطر طلاق گرفتنت لکه دار کردی
همیشه باید برای چیزی که میخای یچیز دیگه رو ازدست بدی، منم دلم میخاست برای خودم زندگی کنم اونجوری ک دوست دارم اما اگه اینکارو بکنم باید خانوادم ازدستم برن اینکه حرفای مردم واقعا چقد زخم زبونن بدتر
دقیقا میگن چرابایدبری خونه دخترعموت نباید بری، چ لزومی داره توباید سنگین و رنگین بشینی خونه کسی تورو ...
خب که چی آخه...خدای نکرده افسرده بشی کی برات کاری می کنه...کنار خانواده ات هم این جوری عمرت رو از دست میدی...ببین کدوم برات ارزشمند تره...ما تو فامیل داریم دیگه طرف ۵۵ سالشه مجرده خواهرش هم ۴۶ سالشه اونم مجرده این دو تا از ترس برادراشون جرات یه مسافرت مجردی تازه اونم با تور گردشگری ندارن خودشون می گفتن عمرمون حروم شد فقط تو حیاط آفتاب و سایه کردیم از آفتاب اومدیم تو سایه نشستیم و از سایه تو آفتاب زندگیمون حروم شد.
تو را آرزو کرده بودم ولی تو از آرزوی منم زیباتری دخترم💗مامان دو تا دختر دوقلو💗
میدونم چی میگی میفهمم، اما حس میکنم ترسوام و از نبودشون کم میارم خدا کمکم کنه
ببین تغییر شرایط همیشه سخته...دور از جون چرا میگن شب اول قبر سخته بابت همین وابستگیا و دل بستگیایی هست که ما آدما داریم...از تغییر واهمه داریم...ترسو نیستی همه ی آدما موقع مهاجرت یا جدا زندگی کردن ترس دارن و طبیعی هست...اما این که ترس بهت غلبه کنه یا نکنه دست خودته...امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری.
تو را آرزو کرده بودم ولی تو از آرزوی منم زیباتری دخترم💗مامان دو تا دختر دوقلو💗