رفته بودم عروسی کلی خوشگل کرده بودمو فلان اون موقعه رل داشتم اونم هی میگف عکس بده عکس بده من خدایی خوشگل شده بودم لباسامم ترتمیز بود خلاصه من براش ی عکس قدی فرستادم
فکر میکنید واکنشش چی بود؟ 🙂
برگش گف اخی خوشگل شدی موهاتو ارایشگاه نرفتی
یادم باشه اینسری رفتم تهران برات کفش مجلسی بگیرم اژن کفشات خیلی قدیمی شده کاش نمیپوشیدی بهاین لباسات نمیاد
درسته خانوما همینارو گف بهم
من وسط عروسی انگار یه بشکه اب یخ ریخته شد رو سرم اون عروسی زهرمار شد برام:))
هنوزم منتظرم کارما پس بده ولی بعید میدونم انگار با رل جدیدش کلی داره بهش خوشمیگذره
هیچ وقت تیکه هاشو فراموش نمیکنم این یزره از نیشو کنایه هاشه
خدا ازش نگذره ک یادم میوفته تا چند ساعت حالم بد میشه حس ناکافی بودن دارم