سلام من عروس پسرعمه ناتنیم هستم و جاریم هم دخترخاله همسرم میشه
از همون موقع که وارد این خانواده شدم با من سرد بود و سعی میکرد زیرآبمو بزنه و همیشه مادرشوهرم طرف اون بود بااینحال میگفت من بینتون فرق نمیزارم همسر همین جاریم هم همیشه پشت پدرم و عموهام که دایی باباشمیشن بدگویی میکنه و سعی در تخریب خانواده من تو خونوادهشون داره متاسفانه به هدفش هم رسیده و رابطه پدرم و پدر شوهرم و شکرآب کرده تو این چند سال ولی من جواب هیچکدام از توهین هایش رو ندادم ولی چند روز پیش حرف از تقسیم یه زمین موروثی پیش اومد که پدر من و چند نفر از فامیل رفتن تقسیم کردن ولی با به اینا نگفتن وقتی اینو شنید گفت که فامیلای من همیشه حق اینارو خوردن در حالی که پدر بزرگشون که شوهرخواهر پدر من میشده زمانی که پدر بزرگم فوت شده نون زن و بچهاش رو میداده (یعنی پدر و عموهام !آخه وقتی پدربزرگم فوت شد پدرم و عموهام بچه بودن) درحالی که دارایی پدربزرگم خیلی بوده و نیازی به کمک کسی نداشتن
من مثل همیشه سکوت کردم و خودم و به نشنیدن زدم ولی چند روزه دارم خود خوری میکنم و از تو آتیش میگیرم که چرا جوابش و ندادم خیلی ناراحتم نمیدونم به چنین آدمی چه جوابی بدم پدر شوهرم هم اونجا بود ولی با سکوتش حرف اون و تایید کرد