خدا رحمت کنه پدرتونو من تموم دلخوشیم اون بود من کلی ارزو داشتم واسش اون ب من قول داده بود بچه هامو ببینه اون نمیتونست من انقد زود ول کنه بخدا قسم ۲۳ سال مادرم بود یاد ندارم ی کوفت بهم گفته باشه من پدرم داداشم شاید ادمای بدیم باشیم ولی اون ی فزشته بود من اگ زندگیم بد میشد میگفتم بخاطر مامانم زندگی میکنم حالا ک اون نیست انگیزه ندارم. من حتی اونقدر مذهبی نیستم ب دنیای بعداز مرگ اعتقاد داشته باشم کلی از قسمتای برنامه پس از مرگو دیدم فایده داشته باشه کتاب خوندم حداقل فک کنم اون دینا جای مامانم خوبه اما ی چیزی تو ذهنم میگه همه چی تموم شده دیگ
عزیزم جایی نوشته بودی عمهات میخوان واسه بابات زن بگیرن گرفتن ؟ انشالله کا اتفاق نیوفتاده
با پدرم زندگی میکنه و من همیشه هواشو دارم ، خیلی سختیا کشیدیم انقد که نمیشه همش رو اینجا گف بیشتر از همه دلم برا کوچیکه کباب بمیرم براش پارسال که راجب مامانم گف و اینکه مو به مو چجور گذشت واسش داغون شدم انقدری که اون سختی کشید من و وسطی نکشیدیم ، انشالله عزیزم خوشبختیشو ببینم کافیه برام
انشالله که شمام حال دلتون خوب شه میدونم سخته ولی میگذره من به خاطر مامانم که چشمش پشت سر ما نباشه آروم گرفتم ، به خدا که اونا دستشون کوتاهه مامانت گناه داره اون به حق پیوست انشالله که جاش جنته مواظب خودت باش که اونم جاش راحت باشه عزیزم
عزیزم رهاش کن انقد بهش فکر نکن اگه مجردی دنبال هدفهای زندگیت برو اگر هم متاهلی به فکر زندگیت باش می‌دونن که داغ عزیز خیلی سخته ولی این اتفاق برای همه مافته فقط مختص تونیست اگه فقط مختص شما بود حق داشتی تمام عمرت رو برای مادرت عزاداری کنی ولی هرچقدر هم عزاداری کنی هیچ چیز عایدت نمیشه فقط ناراحتی و اعصاب داغون پس بهتره ازاین جا به بعد فقط به فکرایندت باشی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
