باهاش رفتم بیرون کل هزینه هارو من دادم

اره آدم حرصش میگیره 

هم خدارو میخاد هم خرما

خوب خودت راه برای این برخورد و سواستفاده باز کردی

ادم ماشینی رو که میخاد بفروشه خرجش نمیکنه😉عصبی نشو صب کن حقوقشو بریزن اگه جبران کرد پس صددرصد پول نداشته راجب پول هم حرفی نزن بهش یه تومن ارزش نداره شخصیتتو زیرسوال ببری اگه باز پیچوند بدون خرج یکی دیگه میکنه

ببین اگه کادو نمیگیره گل نمی‌گیره وقتیم بیرون میرین دنبال اینه زیاد خرج نکنه فقط دور شو دور شووووو دووووور شوووو اصلا نگو نداره نمیتونه فلان من کردم این کارو گاهی چهارتا چیپس و پفک می‌گرفت به قول خودش میرفتیم طبیعت پنج ماه باهاش بودم دوبار کلا رفتیم بیرون ناهار من هی هیچی نمی‌گفتم میگفتم شاید نداره تحت فشاره فلانه تهش منت همینا رو هم گذاشت به منم گفت خب یه بار تو منو مهمون کن ببر بیرون مگه چیه آخرشم کات کردیم اونقدر هیچی نگفتم ک فکر می‌کرد درک کردن من وظیفه اس و قراره دنبالش بدوئم اون به من گف دیگه زنگگگ نزن به من اوف عصبی میشم یادم میفته

منم قبلا تو رابطه ای بودم که هر از گاهی هم من خرج میکردم

ولی خب اگه برات مهمه کات کن و با کسی وارد رابطه بشو که خوب خرج کنه

شما باید هزینه های رابطه رو بدی

انتخاب خودت بوده 

برای ترس از تنهایی ول کن یه ارتباط غلط نیستی

پس ناراحت نباش شما در واقع داری هزینه نیازها و ترسهای خودت رو میدی