2777
2789

من تو رو خیلی خوب فهمیدم از روزی که ازدواج کردم تا هفت سال بعدش شدم آشپز پرستار معلم نگهبان داداشام آخرش هم گفتن اینجا خوردی رفتی درصورتی که شام شش نفر گذاشتم درس بچه هارو گفتم کمک مادرم کردم،شعرستان می‌رفت یااصلا سرکوچه داداشام یا خونه م بودن یا منو میگفتن برم،حامله شدم استراحت مطلقی یه بار هم یه بشقاب غذا بهم ندادن همسایه بودیم فقط هفته ای دوروز مادرم درحد یکساعت اومد کمکم،بچه دارشدم میل نداشت برم خونشون بمونم هی نالید منم گفتم میمونم خونه م ولی خون راه افتاد. تو زایمانم بعد از سه روز تنها موندم،دیگه الان پسرم سه سالشه هفته ای یه بار میرم 

نه میپرسن داری نداری کمک میخوای نمیخوای هیچی

من تو رو خیلی خوب فهمیدم از روزی که ازدواج کردم تا هفت سال بعدش شدم آشپز پرستار معلم نگهبان داداشام ...

من که دیگه دلم نمیخواد زنگم بزنن دلم نمیخواد برم خونشون 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792