زنگ زدم ک کجایی گف دارم با محمد میام
(محمد هم مجرده)
نگو وسط راه مشتری زنگ میزنه قلیون میخواد(قلیونشو گذاشته بود بفروشع)
بعد با مشتری اومد
بعد اومد از خونه قلیون برداشت گف اینو بدم بیام من از پنجره نگاه کردم
فک کردم ماشین پایینی محمده
ک یهو ی خانومه پیاده شد از در عقب (اون محمد هم سابقه درستی نداره و چند بار پیش شوهرم دختر اینا اورده ومن دعوام شده با شوهرم فک کردم باز یکی از هموناس)
گفتم وایسا الان میام پایین
بعد تا من برم پایین اونا رفته بودن و شوهرم جلو در جلو همسایه ها انقد ب سرم مشت زد و سرمو کوبید دیوار
بعد من گفتم کی بود اون
گف بیا زنگ بزنم برگردن مشتری بودن برا قلیون
ولی برا این ابرو ریزیت ی دیقه هم نگهت نمیدارم
بعد زنگ زد برگشتن دیدم واقن مشتری بودن
ولی شوهرم میگ اگ ازین ببعد حتی منو با کسی دیدی نباید جیغ و داد کنی و اول سوال کنی فلان کنی
بعد گف دوماه بهت وقت میدم ک درست بشی وگرنه میریم طلاق
منم هفت ماهه باردارم میگ اگ اخلاقتو درست نکنی بچرو میگیدم ازت و طلاق
خانوما منو قضاوت نکنین قبلا چنبار رفتارای خیانت کارانه ازش دیدم و بهش شک دارم
تصمیم گرفتم کلا بیخیال بشم نسبت بهش و میدونمم کار پریروزم چقد اشتبا بود