اول بگم من از اون مامانای پسری نیستم لطفا حمله نکنید تازه دوست داشتم دختر باشه که راحت باشم از دست خانواده شوهر اما خواست خدابود و من فقط دلم میخواد سالم باشه خانواده شوهرم عاشق پسرن اما با من لجن جاریام دختردارن حتی تعیین جنسیتم رفتن بچه هاشون دخترشده ولی همش میگن خداروشکر دخترداریم مادرشوهرم همین فهمید بچه پسره گفت فرقی نداره الان نوه های من دخترن خیلی ام خوبن منم گفتم شما جنسیت پرسیدی منم گفتم وگرنه الویت سالم بودن بچه اس خواهرشوهرم که اونجا بود رفت خونش مادرشوهرم کلی اسم مسخره پسرونه انتخاب کرد بعدم زنگ زد دخترش اومد چقدم مسخره بازی درآوردن داشتن سکته میکردن قشنگ،خواهرشوهرم میگفت ولی من فکر میکردم دختر باشه بچت گفتم فرقی نداره گفت خیلی خوشحالی اولین پسرو آوردی بعداز7تادختر گفتم نه فرقی نداره برای من،گفت ولی سمت بابات این ششمین پسر میشه آخی اون سمت اصلا دختر ندارید گفتم خواست خدابوده،جاریام هنوز نمیدونن کلا باردارم راستش میترسم بگم،نگید حساسی بین اینا فقط شوهرم با من خوبه بگید چکارکنم؟وان یکاد واسه بچم بخرم؟چکارکنم؟
ببینز یادی بدبین هستی ترسیدم بگم یعنی چی؟میخوان بخورنت؟
من بارداری هانوتابعدغربالگری به هیچکس نمیگه محض اطمینان ازبارداری روسالم بودن جنین فقط خودموشوهرمولی هیچ موقع اینجوری فکرنکردم وهنوچیزی نگرفتمبرابچه هاممم بچه هرکسی براخودش عزیزه والا