بزارین از اول براتون تعریف کنم مادرشوهر من یه عالمه نوه بزرگ و کوچیک داره که من با یکی از نوه هاش همسن و سالیم که بچه اون تقریبا ۸ماه بزرگتر از بچه منه ما باهم خیلی خوبیم و سعی میکنم هرموقع میرم خونه مادرشوهرم یا جایی بگم اونو بچش بیان که باهم بازی کنن ولی این مادرشوهر من یه کاری کرده که چشم دیدن اونا رو ندارم از بس این دوتا بچه فسقلی که تازه راه رفتن یاد گرفتن باهم مقایسه میکنه جلو همه.دماغ بچه من بزرگ نیست اما مدام تیکه میندازه میگه هر چی پول معیشتی که بهتون میدن باید جمع کنین این بزرگ شد بره دماغشو عمل کنه یا همش میگه بچه اون زرنگ تره فلان چیزو یادداره چون مادربزرگ های پدریش زرنگ بودن ما خانواده مون خنگ زیاد داریم این بچه ات خنگه به ما رفته