یه لاشی بود که میخاست برگرده نزاشتم
البته داستانم خیلی بد بود که حتی به رلم گفتم بخاطرت میدم تن به خواستن همون رابطه ج میدم اما چیزیت نشه
کنترل کرد خودشو گفت ببینم پیام دادی یا حرف زدی باهاش کات میکنم شوخی ندارم میدونم بخاطر منه اما اخه تن بدی بهش بعدشم فکر کردی تموم میکنه تازه اتو دستش میدی زندگیت بگا میره