واقعا هم انگار من عضو خانوادم نیستم از هرنظر خیلی با همشون فرق دارم عیچکدومشونم حوصلمو ندارن یک ذرع ناراحت میشم دلم میگیره میام یکم حرف بزنم مامانم دادوبیدادمیکنه کشتی منو الان زنک میزنم داییت عموت درصورتی که خواهر برادرای دیگم یه عالمه مشکلات داشتن همه رو باصبوری مامات بابام تحمل میکردن ..چن بارم مامان بابام بهم گفتن ما اصلا تورو نمیخواستیم زعفروت میخوردم سقط بشی یا مثلا داداشم کتکم زد سراینکه گفت هرجا میری باخانومم برو گفتم نه بعد به خاطر کتکاش گریع میکردم میگفت میبرمت تیمارستان..چی کارکنم واقعا ؟ ۲۹سالمه و شاغل ..ازدواجم بااین شرایط اصلا نمیخوام ..
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
ببین یجوری رفتار کن که انگار غریبه ان و تو اونجا مهمونی بذار رودر وایسی داشته باشن باهات، صمیمی نشو درد و دل نکن صبح برو شب بیا کارای خودتو بکن بهونه نده به کسی کسی ام چیزی گفت هیچی جواب نده کلا سرت به کار خودت باشه
ببین یجوری رفتار کن که انگار غریبه ان و تو اونجا مهمونی بذار رودر وایسی داشته باشن باهات، صمیمی نشو ...
همین کارو میکنم میرم سرکار میام مستقیم میرم توی اتاقم ولی گاهی خب عمیقا دلم میخواد حداقل وفتی ناراحتم از هرجایی بیام با خانوادم صحبت کنم حتی تو کارمم دخالت میکنن میخواستن رئیس یه بخشی بشم بابام نذاشتن گفتن نه اونجا مردانس
همین کارو میکنم میرم سرکار میام مستقیم میرم توی اتاقم ولی گاهی خب عمیقا دلم میخواد حداقل وفتی ناراحت ...
عزیزم شرایطت سخته حق داری، اگه تونستی مستقل شو مثلا از راههایی که خانوادت مخالفت نکنن مثلا تحصیلی برو یه شهر دیگه یا اگه مادربزرگی داری که باهاش راحتی برو پیش اون بعدا میتونی خودت خونه بگیری تنها زندگی کنی
عزیزم شرایطت سخته حق داری، اگه تونستی مستقل شو مثلا از راههایی که خانوادت مخالفت نکنن مثلا تحصیلی بر ...
تنها راهش ادامه تحصیلمه که باید یه شهر های خاص قبول بشم که بتونم برا کارم انتقالی بگیرم اما مث یه مرده متحرک شدم میرم سرکار میام تو اتاقم میخوابم میخوام کتاب بخونم هی بغض میکنم گریم میگیرع