فکم خیلی درد میکنه صدای سیلیش خیلی بلند بود
ازش متنفرم
درسته میره سرکار برام جهاز بخره
ولی از اینکه اینهمه مثل حیوون با من برخورد میکنه ازش متنفرم متنفر. قرار شد تا اخر شب اتاقمو مرتب کنم منم با خودم گفتم یکم برم گوشی ببینم بعد مرتب کنم. یهو اومد تو اتاق دید هیچ کاری نکردم سیلی محکمی تو فکم و صورتم زد
نشونه ی اینکه حق با منه: دوبار بابام منو کتک زده بود چند هفته پیش، هردوبار هم نزدیک بود بلا بیاد سر دستش یه بار دستشو برید دستگاه یه بار هم دستش سوخت
ازشون متنفرم. باعث اینکه با کوچیکترین محبتی از جانب دیگران خر میشم باعثشون اینا هستن. اینکه به حداقل ها تو رابطم(عقدم) قانع هستم هم تقصیر ایناست. ازشون متنفرم و حلالشون نمیکنم