2777
2789
عنوان

هنوز بعدچن ماه نتونستم هضمش کنم

87 بازدید | 7 پست

شب از یه مغازه اومدم بیرون نشستم تو ماشینم یه پسره منو دیده شمارمم از مغازه داره گرفته بهم پیام داد وگفت دیدمت تو ماشین باخودم گفتم چه دختر سنگینی  بعدگفت که مایله که باهام آشنا بشه و گفت علاقه ای نداره بهم و علاقه از طریق دیدار به وجود میاد یک هفته حرف زدیم سه بار دعوتم کرد نرفتم تااینکه قبول کردم گفتم حالا همینجوری الکی برم به خودمم زیاد نرسیدم رفتم اونجا خیلی از تیپش ظاهرش خوشم اومد البته کلی تخریبم کرد ازم پرسیدچی کاره ای گفتم پیراپزشک خندید گفت چرا حالااینقدرخودتومیگیری اورانیوم که غنی نمیکنی بعد از دیتم بهم پیام دادتشکر کرد که اومدم کلیم چت کردیم بهم گفت خیلی باوقاری بعدش گفت چرا دستمونگرفتی گفتم چون نمیشناسمت فرداش دیدم پیام ندادزنگ زدم بهش بهم گفت خیلی خوشحال شدم صداتو شنیدم بعد ازاون غیب شد نه پیام نه زنگ .. به مغازه داره گفته بود انگارازدماغ فیل افتاده  وادبش کردمفیسشم زیاد جالب نبود منم ایناروشنیدم پیام دادم بهش گفتم درحدی نیستی راجب من نظر بدی وحکم اسباب بازیو برام داشتی و بلاکش کردم حالم خیلی بده بغض دارم اون شب مگه کوربود منو ندید

مریض بوده یارو قصدش اذیت کردن بوده اینجور ادما خودشون اعتماد ب نفس ندارن با تخریب بقیه میخان یکم حس قدرت پیدا کنن دختر تو ساده ای ک حرفای یه بیمار رو جدی گرفتی و حتی بابتش ناراحت هم شدی

نقش او درچشم ما...هر روز خوش تر میشود :)

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

خیلی عصبیم

فاطمه_f | 19 ثانیه پیش
2791
2779
2792