2777
2789
عنوان

الان تو پارکم گربه پیشمه ببرمش خونه

| مشاهده متن کامل بحث + 328 بازدید | 40 پست
به گربه سوسیس دادم و خورد ولی مرغی رک که مادرم پخته بود بهش دادم بو کرد و نخورد .

بعضی ادویه جات رو دوست ندارن و براشونم خوب نیست

تا آخر عمر درگیرِ من خواهی بود. و تظاهر میکنی که نیستی. مقایسه تو را از پا در خواهد آورد؛ من میدانم به‌ کجای قلبت شلیک کرده‌ام تو دیگر خوب نخواهی شد. 🙃

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چطور حیون خونگی داشتی که نمیدونی واکسن دارن؟

حیوون خونگی فرق داره با نگهداری از نژاد های بومی 

گربه های بومی اگه قارچ و بیماری پوستی نداشته باشن انتقال گر بیماری نیستن و نیازی به واکسن ندارن اگه با انسان هم غذا نباشن 

اینو با یه سرچ ساده هم میتونی به جواب برسی:)

تاپیک مهاجرت رو خواهم زد. تاپیک آخرین شبی که روی تخت توی خونه کنار پدر مادرم میخوابم رو خواهم زد. تاپیک خداحافظی از ایران و مردمش رو خواهم زد. تاپیک جمع کردن چمدونم رو خواهم زد.   ‌‌‌‌                   فراموش نکن که به آزادی فکر کردی فراموش نکن که نفس هات به شمار افتاد فراموش نکن که امیدوار بودی که ناامیدشدی فراموش نکن که زخم عمیق برداشتی فراموش نکن فراموش نکن. مامان اگه صبح رفتم شب بر نگشتم جسدم تو بیابون پیدا شد نترس روی سنگ قبرم بزنیا بنویس تا آخرین لحظه جنگید مامان اگه هیچ وقت نتونستم از ایران برم هرکس داشت مهاجرت میکرد بهش زعفرون و پسته بده ببره با خودش. مامان کاش بیشتر مراقبم بودیا مامان تو امضام دارم برات مینویسم بگم تو اون شب رو تجربه میکنی که بدون من برمیگردی خونه و شب بدون من میخوابی و من فقط از اصفهان خارج نشدما من ایرانو ترک کردم. مامان دیگه شب زنگ نمیزنی بگی بیا خونه بابا منتظره دیر وقته بیا خونه سفره آمادست. مامانی برای تو نوشتم ولی نه فقط تو برای هرکس که میخونه امضام اون نمیدونه با نوشتن این امضا چقدر اشک ریختم و تصور کردم ولی نوشتمش و در آخر خانم امینی بخواب که ما بیداریم

یه گربه دنبالم میومد رفتم جلو فروشگاه در برقی باز شد فک کرد میخام برم تو رفت تو در بسته شد پشت در موند نگام میکرد منم فرار کردم از دور نگاش کردم فروشنده بیرونش کرد امد بیرون داشت دنبالم می‌گشت 😂

چگونه به مردمان آن دنیا بگویم !?       که من بهشت را با تو اینجا تجربه کردم . . .

به گربه سوسیس دادم و خورد ولی مرغی رک که مادرم پخته بود بهش دادم بو کرد و نخورد .

فامیلای خودشو دوس داشته لابد

۲۱ فروردین ۱۴۰۰💖                                                         ۳ مرداد ۱۴۰۲💙                                                             تمام زندگی من a & n

من خودم عاشق حیواناتم ولی نکنید اینکارارو ناموصا😐😐😐😐😐

اونا ناقل خیلی از بیماری‌ای عفونی و واگیر دارن کی میخاید بفهمید

چرا عاشـ^^ـق #خدا نباشم؟!وقتے که به من گفت تو ریحانه ی خلقت منے❤️ ️🏋‍♀️Pilates🏋‍♀️bodybuilding 

یه گربه دنبالم میومد رفتم جلو فروشگاه در برقی باز شد فک کرد میخام برم تو رفت تو در بسته شد پشت در مو ...

😂😂😂😂😂

چرا عاشـ^^ـق #خدا نباشم؟!وقتے که به من گفت تو ریحانه ی خلقت منے❤️ ️🏋‍♀️Pilates🏋‍♀️bodybuilding 

پارک که تو گیشا هست یاد اون جا افتادم بهش میگن پارک گربه ها نکنه اونجا رفتی

نه بابا

تاپیک مهاجرت رو خواهم زد. تاپیک آخرین شبی که روی تخت توی خونه کنار پدر مادرم میخوابم رو خواهم زد. تاپیک خداحافظی از ایران و مردمش رو خواهم زد. تاپیک جمع کردن چمدونم رو خواهم زد.   ‌‌‌‌                   فراموش نکن که به آزادی فکر کردی فراموش نکن که نفس هات به شمار افتاد فراموش نکن که امیدوار بودی که ناامیدشدی فراموش نکن که زخم عمیق برداشتی فراموش نکن فراموش نکن. مامان اگه صبح رفتم شب بر نگشتم جسدم تو بیابون پیدا شد نترس روی سنگ قبرم بزنیا بنویس تا آخرین لحظه جنگید مامان اگه هیچ وقت نتونستم از ایران برم هرکس داشت مهاجرت میکرد بهش زعفرون و پسته بده ببره با خودش. مامان کاش بیشتر مراقبم بودیا مامان تو امضام دارم برات مینویسم بگم تو اون شب رو تجربه میکنی که بدون من برمیگردی خونه و شب بدون من میخوابی و من فقط از اصفهان خارج نشدما من ایرانو ترک کردم. مامان دیگه شب زنگ نمیزنی بگی بیا خونه بابا منتظره دیر وقته بیا خونه سفره آمادست. مامانی برای تو نوشتم ولی نه فقط تو برای هرکس که میخونه امضام اون نمیدونه با نوشتن این امضا چقدر اشک ریختم و تصور کردم ولی نوشتمش و در آخر خانم امینی بخواب که ما بیداریم

آزادی حیووون بیچاره رو ازش نگیر بخاطر سرگرمیآه این زبون بسته ها میگیرتتون

سرگرمی چی مگه جوجه رنگیه برم باهاش بازی کنم دارم میگم خودش میاد باهام:/

تاپیک مهاجرت رو خواهم زد. تاپیک آخرین شبی که روی تخت توی خونه کنار پدر مادرم میخوابم رو خواهم زد. تاپیک خداحافظی از ایران و مردمش رو خواهم زد. تاپیک جمع کردن چمدونم رو خواهم زد.   ‌‌‌‌                   فراموش نکن که به آزادی فکر کردی فراموش نکن که نفس هات به شمار افتاد فراموش نکن که امیدوار بودی که ناامیدشدی فراموش نکن که زخم عمیق برداشتی فراموش نکن فراموش نکن. مامان اگه صبح رفتم شب بر نگشتم جسدم تو بیابون پیدا شد نترس روی سنگ قبرم بزنیا بنویس تا آخرین لحظه جنگید مامان اگه هیچ وقت نتونستم از ایران برم هرکس داشت مهاجرت میکرد بهش زعفرون و پسته بده ببره با خودش. مامان کاش بیشتر مراقبم بودیا مامان تو امضام دارم برات مینویسم بگم تو اون شب رو تجربه میکنی که بدون من برمیگردی خونه و شب بدون من میخوابی و من فقط از اصفهان خارج نشدما من ایرانو ترک کردم. مامان دیگه شب زنگ نمیزنی بگی بیا خونه بابا منتظره دیر وقته بیا خونه سفره آمادست. مامانی برای تو نوشتم ولی نه فقط تو برای هرکس که میخونه امضام اون نمیدونه با نوشتن این امضا چقدر اشک ریختم و تصور کردم ولی نوشتمش و در آخر خانم امینی بخواب که ما بیداریم

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792