از زندگی متنفرم لعنت به پدرم لعنت خسته شدم از اجاره نشینی نمیدونم دیگه طاقت ندارم چیکار کنم بریدم

عزیزم میفهمم چی میگین باور کن منم مثل توعم ولی تو نمیتونی با این سن سبک زندگی خانوادتو تغییر بدی مجبوری خودت قدم برداری 

فدات

خوب شما هم که نشستی تو خونه  استراحت میکنی هیچ فرقی با بابات نداری  برو سرکار جوانی از نیروی جوانیت استفاده کن وقتی تونستی پول دربیاری اونجاست که میتونی حرفی بزنی ،نفرین نکن ذات عجیبی داری بالاخره زحمتتو کشیدن  

زالو صفت نباشیم که فقط از پدرو مادر بدبخت توقع نداشته باشیم

با همین حرفا بهت قول میدم پیشرفت میکنی تا ذهنیتت اینه زندگیت همینه جانم😎

چرا فقط از بچه ها انتظار دارید احترام نگه دارند یجوری پدرومادر و مقدس کردیم که نمی تونیم گله کنیم ازشون

زالو صفت چیه چرا درب وری میگی اولا خودش کار می کنه ولی به پول کار کردن الان که نمیشه خونه خرید اون موقع آرزوی بود پدرش باید تلاش می کرد خونه میخرید وظیفه اش بود تهیه یک همچین چیزی والا بخدا همیشه بچه ها مقصرن

عزیزم هرکسی ی دردی داره...

شما دردمستاجر بودن و داری ولی ما بااینکه مستاجر نیستیم وی مبلغ ناچیز بعنوان‌ کرایه خونه هم میگیریم اما مشکلات خیلی بزرگ تری رودرحال حاضر توزندگیمون داریم ک اصلا وابدا احساس خوشبختی نمی‌کنیم..

اگ بیای مشکلات زندگی مارو ببینی اون موقع میفهمی مشکلات بزرگتری از اجاره نشینی هم وجودداره...

اره بشینه نفرین کنه پدرشو ،بگه غلط کردن وقتی میخو استن بمیرن بچه اوردن

خدانکنه

شما اگر پیام بعدی بنده رو می خوندید متوجه می شدید به دوستمون گفتم بچه هم به گردن مادر و پدر حق داره

و اینکه عزیزم مادر و پدر مقدس هستند و گله کردن حق طبیعی اما با توهین و...متفاوت هستش

صد در صد مقصر پدر و مادره