2777
2789
عنوان

عشق جاویدان

92 بازدید | 0 پست

تویی آن شعر هایی که سرودم 

در این سالی کنارتو که بودم

نفهمیدم چه ها بگذشت بردل

فقط فهمم از این دنیا تو بودی

تو بودی روشنی بر هرچه تاریک

توبودی زندگی در قلب باریک

کسی بودی دل من را فریدی

که از مهرت محبت آفریدی

مرا کردی به حالم احسن الحال

رساندی جان من عشقم به اجلال

به شکر تو وجودم پاک گردید

تمام من درونت خاک گردید

اگر روزحسابی باشد آخر

مرا گیرد وجود تو سراسر

نترسم از همه عدل الهی 

همان جا هم زه تو گویم پناهی

خدارا گر بباشد لطفش از من

بخواهم چون تورا از جان دل تن

خداداند چقدر آزرده حالم 

که نتوانم برای تو بخوانم

خدا داند چقدر اندوهگینم 

به روزی که نباشد ازتو شعرم

تو هستی اندرونم خانه من

تویی شعر سپیدم هستی من

تو باشی اجنبی جایی ندارد

همین حالا همین جا محفل من

تو هستی صاحب شعر سپیدم

که از لطف تو رب در دل بدیدم

تمام من همیشه هست قلبم 

زه نور تو چنان شمعیست روشن

شعر از ....پناه

آی عاریف لر گلین سیزه سویلییم ایستکلی یار منون آرالی دوشدی.. ایللر حسرتی ام آیلار آیریسی سینم درد اهلیندن یارالی دوشدی... تزه یتیب اون وچ اون دورت یاشیناعیبی یوخدو گوزلرینه قاشینا..آغشام سحر بولاغلارین باشینا یادیما داغلارین مارالی دوشدی...کرم دییریولوم پور غبار اولدی بوران اولدی دومان اولدی قاراولدی...دوس باغیندا آلما حیوا نار اولدی بی ایل بیزیم باغلار بورالی دوشدی

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792