شب یه کابوس خیلییییی بد ،ازش ديدم
حس حالت تهوع دارم بهش واقعا
توی دوستی و اوایل عقد خیلی خوب بود حسم ،اصلا دنیا رنگی و همه چی گل و بلبل
ولی کم کم حسم خیلیییی منفی و تیره ودور و سرد شد ازش
خودش هم چندباری متوجه شده و اشاره کرده تو از ته دل با من نیستی
یا واقعا دوسم نداری و ...
خودش که ادعا داره و حرفاش و یسری رفتارا نشون میده ک بر پایه عشق و علاقه است
ولی من اصلا دلم به این زندگی نیست ، انگار مسافرم اصلا ،اومدم یسال بعد برم
هیچ اینده مشترک طولانی باهاش متصور نیستم