علت حرف نزدنم اینه که از همون بجگی همیشه سعی در تخریی من داشت و بهم زور میگف. بزرگتر که شدیم که این زور گفتنا تو بحث و حرفا پیش میومد مدام بهم حس بد میده
مثلا فک کن باهم عکس گرفتیم کاملا رندوم میگه دماغتو جم کردی ولی بازم بزرگه 😐
ما کتابخونمون تو اتاق خواهرمه رفتم کتاب بردارم چنان دادی زد که چرا اومدی تو اتاقم حالم بد شد از ترس در صورتی که خودش ۲۴ ساعته تو اتاق منه
نزدیک ۱ هفتس که مامانم رفته مسافرت
تو ۱ هفته نشد یبار ظرفارو بشوره دقیقا امشب که من رفتمحموم کل ۱ ساعتو داشت ظرف میشد که به من اب نرسه😐
از این ناراحتم که چرا ارتباط ما مثل بقیه خواهرا نیست
و حس میکنم مقصر مادرمه که از روزاول هی گف اون بزرگتره و بهش جو داد