پسر همکار بابامه البته مامانش کفته بود منو پسره اصلا همو ندیدیم دیروز رفتم شرکتشون دیدمش خیلی خوب بود
قبلا مثلا دو ماه پیش اینا من گفتم نه نمیخوام و فلان مامانمم رابطشو کمتر کرد با خانومه چالان اصن به مامانمم روم نمیشه اون خانومه ام زیاد بهم محل نمیدهاز یه طرفم میخام تازه برم دانشگاه دوسال عقب موندم میگم شاید باز میخوام از اون فرار کنم اصن فکر نمیکردم پسره انقددددد خوب باشه