2777
2789
عنوان

خونه مادرشوهرم دعوت بودیم

426 بازدید | 9 پست

من و شوهرم 

جاریمو برادرشوهرم 

خانواده پدری شوهرم 

من حاملم یکم حالم بده همش گرمم میشه عصبی میشم

برای شام زیاد نتونستم غذا بخورم حالم بد بود 

شوهرمم اصلا حواسش به من نبود 

زن عموش برگشته بهم میگه سخت نگیر دیگه تو حاملگی اون رژیمای سختتو بزار کنار برای سلامتی بچت خوب نیست اینم سقط میشه ها 

برادرشوهرم بیشعورمم گفت اره اسا تو دیگه دوره ی اوجت تموم شد به فکر بچه باش 

منم گفتم بخاطر رژیم نیست یکم حالم بد شده ثانیا برای شوهرم هنوزم تو اوج خودمم 

انقد حرص میخورم از دستشون روانی شدم هی تیکه تیکه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792