رفته هنوز هم نفسم جا نیامده است
عشق کناره وصل به ماها نیامده است
معشوق آنچنان که تویی دیدا روزگار
عاشق چو من. هنوز به دنیا نیامده است
یک عمر سوختم به تمنای وصل او
یک بارهم برای تماشا نیامده است
دلخوش به آنم از سر خاکم گذر کند
گیرم برای فاتحهی ما نیامده است...