ما الان چند وقته به پولی خوردیم و غذای خوبی نمتونم درست کنم نهایت ماکارونی یا سیب زمینی پ اینا ..بعدشوهرم الان رفت خونه مادرشوهرم گفت من برم ابزار کارمو وردارم شابد اونجا شام بخورم سیب زمینی نمیخوام بخورم ..برم اونجا شاید مامانم قورمه سبزی ای چیزی درست کرده باشه من گفتم اگه بری ناراحت میشم بیا همینجا واسه شام ..گفت باشه حالا ببینم چی میشه و رفت
اره حق داری
بی معرفته
بگو منم میرم خونه بابام کبابی چیزی بخورم
مرد هم مردای قدیم والا
ولش کن یه جیزی:گفته ولی یع ذره وایب بدی میده انگار خودش مهمه فقط خب تو هم تو اون خونه ای
میگفتی خب تو باید بخری من درست کنم
این مسخره بازیا چیه
حداقل بگه مادرش یه شب غذای خوب درست کنه با هم برید خونه ش
نه ناراحتی نداره منظورش اینه که من از سیب زمینی آب پز خسته شدم
نه اینکه شما غذا خوب بلد نیستی درست کنی یا کوتاهی می‌کنی
خب شما هم آماده شو باهاش برو همون جا دوتایی شام بخورید
به نظرم نه ولی تو رو هم باید تعارف می‌کرد
حق داری نه بخاطر حرفش بخاطر اینکه میخواد تنهات بزاره خوب بود اگر رفت برای شمام غذا بیاره
پس یه بار با زبون خوش بهش بگو که اونجا نره اگر حرف گوش نداد خودت رو بزن به مظلومیت و بی کسی
که آره خانواده خودم که بهم پشت کردن خانواده تو هم که بهم پشت کردن تنها امیدم تو بودی که تو هم داری باهام اینجوری رفتار میکنید خدایا من چقدر بیکسم چقدر تنها موندم
چند سالشه؟
بگو خیلی بیجا کردی هوس قیمه قورمه کردی برو وسیله بخر تا درست کنم فکر کردی فقط خودت از سیب زمینی بدت میاد
چرا همه مردا پرنسس شدن اخه هیچ چیزو درک نمیکنن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
