مامانم آدم ترسوییه. تحصیلات داره در حد زندگی ساده پول هم داره ولی از طلاق میترسه . چهارتا بچه داره بزرگترینش منم که خوابگاهیم یه خواهر ده ساله دارم که کاملا مستقله هیچ زحمتی برای هیچکس نداره . یه خواهر سه ساله دارم که به شدت وابسته مامانمه از بغلش پایین نمیاد و یه برادر سه ماهه که بابام اصلا دست مامانم نمیده حتی الان که باهم زندگی میکنن. چه برسه به اینکه طلاق بگیرن .شرایط زندگی مامانم نه بده نه خوب .بابام تو بچه داری و خونه داری خیلی کمکش میکنه ولی در مقابل سلطه جوئه حتی اجازه نمیده مامانم برای بچه ها یه جفت جوراب بخره همه چیز باید به سلیقه بابام باشه