چهارشنبه تو مدرسه دخترونه فهمیدم یکی از بچه های کلاس هشتم ۱ ساله عقده عید هم قراره عروس شه یعنی اصلا برگی برام نموند خودش هم خیلی راضی و خوشحال بود خبلی هم ریز نقش بود و قد بلندی نداشت انکار ۱۱ ۱۲ سالشه اصلا برگام ریخت میدونم بی ربطه ولی موهاشم قرمز شرابی بود واقعا ناراحت شدم تو این سن ازدواج کنه ۲ سال دیگه تو ۱۶ سالکی بچه دار شه
سلام ما به انهایی که چیز هایی در ما يافتند و دوست داشتند که خود ما از انها بی خبر بودیم.... کاربری قدیمیه بعد از چندین سال برگشتم 😌
دیشب همه شب در برم آن سلسله مو بود من بودم و او بود می بود و سه تاربود و صبا بود و سبو بود من بودم و او بود دامان چمن پر گل و در دامن گلزار من بودم و دلدار مه دلکش و گل نغز و هوا غالیه بو بود من بودم و او بود
جایی ک دختر بچه های 16،17 ساله ازدواج کردن و میاند اینجا فاز ادم بزرگتر بر میدارن و خودشون رو عقل کل میدونن😊
نمیدانم چرا تحمل جمعیت را ندارم...تحمل زندگی فامیلی را ندارم...من آنقدر به تنهایی خود عادت کرده ام که در هر حالت دیگری خودم را بلافاصله تحت فشار و مظلوم حس میکنم..تا دور هستم دلم میخواهد نزدیک باشم و نزدیک که میشوم میبینم که اصلا استعدادش را ندارم...!