وقتی تخمک گذاری من بود و بهش میگفتم بیا برا رابطه می‌گفت نه من الان نمیتونم. چند روز بعدش که نزدیک پریود من بود می‌گفت من الان آماده ام!
توی اون یکسال هیچی نمی گفتم و هر سازی میزد میرقصیدم. بعد که باردار شدم داروها رو کنار گذاشت و تا الان که بچه من پنج سالشه هیچ رابطه ای نداشتیم. رابطه که هیچ اصلا نشد یکبار منو بغل کنه یا ببوسه با حتی یه نگاه از روی دوست داشتن
اوایل ازدواج خیلی بیشتر از الان به خودم می‌رسیدم. شاید باورت نشه شب عروسی مون من دو سه روز پیشش شیو کرده بودم. منتها تا دست منو دید گفت چرا دستت مو داره؟ من کلا موهای بدنم بوره و ببین چقدر کم بوده اما سریع اون ایراد رو گرفت
روز عروسی از آرایشگاه هم اومدن دنبالم مادرش منو دید گفت من خوشم نیومد خوب درست نکرده. شوهرم گفت آره چرا رفتی فلان آرایشگاه؟ کرم اصلا رو صورتت خوب ننشسته.
شاید فکر کنید زشتم ولی بخدا جز این دونفر همه میگفتن خوب شدی
اسی تاپیک هات خوندم شوهرم احتمالا غلبه سودا داری. سوداوی ها اینجورن خییییییییلی سردن باید گرمی بخوره چندین ماه درست میشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
