دیگه حوصله ای برام نمونده . همش دلم میخواد یه گوشه دراز بکشم بخوابم ب هیچی فکر نکنم . نه نگشنم میشه نه تشنه ام میشه . هیچی نمیخوام . ن دوس دارم سرکارم برکم نه دلم میخواد سفر برم . هیچیییی ها حتی اگه بلیط کنسرت بهترین خواننده رو بهم بدن حتی بلیط سفر ب اروپا بدن هیچی خوشحالم نمیکنه و حس هیچی رو ندارم فقط دلم خواب میخواد فارغ از همه دنیا باشم.یعنیب نقطه ای رسیدم ک منتظرعزراییلم .فقطوقتی ب حس و حالم فکر میکنم دلم برای بچه دو ساله ام میسوزه حس میکنم هنوز بهم نیاز داره