پایاین زندگی بمونم یا برم

فکر نمیکنی اول باید فکر میکردی بعد بچه میاوردی،یه ذره دیر نیست؟حتی اول فکر میکردی بعد ازدواج میکردی

صد درصد بچم رو انتخاب میکنم. 

اگه قرار باشه وظیفه شما نگهداری باشه 

قطعا وظیفه ت نگهداریه دخترته که مادرشی ...

یه بچه رو دنیا آوردی تو قبل از اینکه اون بچه بیاد میتونستی مسیر برا خودت درست کنی نه الان اون طفلک به خواست خودش که نیومده بی مسئولیت نباش

بچمو انتخاب میکردم مگه زندگی خاله بازیه قبل از بچه داشتن و حتی ازدواج کردن باید فکر کنم نه بعدش درضمن بعد از ازدواج همسر و بچه میشن خانواده اصلی  ادم 

گزینه باب پسندمه

تو اصلا میفهمی داری در مورد چی میپرسی ؟؟ شوهرت و بچت. گناهی دارن تازه یادت میافته ک مسیر انتخاب کنی تو مادری به فکر بچت باش

درکنار همسر و بچه ت بمون ، این وظیفته و مسئولی ،تلاش کن با همین شرایط صاحب درآمد بشی و پیشرفت کنی 

من که نفهمیدم چی گفتی

بخاطر دخترت طلاق نگیر 

اگه می تونی برید شهر خودتان برای زندگی 

توی که می گی بابام نمیذاره بعدش مجرد بمونم بعدم میگی بابام یه هزاری دستم نمیده یه وعده نمی تونم برم خونه اش 

طلاهاتم که دادی به شوهرت 

یاد دخترت بده که شوهرتو بکشونه سمت خودتان یادش بده که حقوق شوهرتو خرج خودت و بچه ات کنه 

یعنی چی می گی دفتر ارزانه بخرم برو لوازم التحریری در شان خودتان خرید کن اینجوری مدام انتظار داره برید حراجی 

بعدم دعوا نکن بگو برای برادرزاده و خواهرزادت نمیخرم بگو تمام کرد یا جنساش خوب نبود برای دخترمم رفتم از جای دیگه خریدم 

به ظرفیت طرفتون نگاه کنید بعد حرف راست بزنید 

همه گفتن با همچین شوهری طلاهاتو نفروش 

توی شهر خودت خانه بخر بگو مسافرت ها میخوام برم اونجا 

نگران آینده نباش همسرت فوت کنه حقوقش به شما میرسه 

روی مقاله نوشتن و رزومه ات متمرکز بشو دخترت بزرگتر بشه از اون طریق می تونی به خواسته هات برسی 

مثلا بچه ات زنگ بزنه به باباش بگه حوصله ام سر رفت بیا ببرمون بیرون یه چندبار که زنگ زد خودش خسته میشه می گه تو ببرش بیرون یا بگه برای مامان کادو بخریم و.... 

چقدر این تاپیک برام آشناست قبلا هم زدی ؟

واقعا چه فعل و انفعالاتی تو مغزتون رخ میده که همچین فکرهایی به سرتون میزنه ؟

خدا رو خوش نمیاد دخترتو ول کنی و فکر پیشرفت خودت باشی 

که اگه این کارو کنی باید منتظر جواب سخت خدا باشی..‌.