اینایی که میگین تو یه ساختمون بودن با خانواده شوهر کنسله

عزیزم درخواست میدم قبول کن چنتا سوال دارم ازت بپرسم 

سلام معذرت میخوام نامرتبطه ولی

من ادیت عکس انجام میدم توی زمینه عوض کردن لباس ،مو،کفش،رنگ لباس،پس زمینه و ...

روتوش پوست

ادیت عکس های قدیمی

حذف یا اضافه کردن اشیاء

برای دیدن نمونه کار ها به کانالم سر بزنید❤️

@atelieherfeiy

ادیت اولین عکس برای شما کاملا رایگان هست❤️و نیازی به هیچ کاری نیست جز اینکه فایل عکستونو و چیزی ک میخواید و مد نظرتون هست رو توی تلگرام واسم بفرستید❤️

همین الان میتونید برای سفارش یا مشاوره رایگان، بهم پیام بدین:

@Editmhh

🩷

و ۶تا از عکساتون رو تنها با ۱۰۰ هزار تومن ادیت کنید *اولین عکس برای شما رایگان هست*🩷

سوال بیهوده!!!

خب اگه داماد نداشته باشه یا نتونه اجاره کنه میگن بهش نه و خواستگار خونه دار رو قبول میکنن.

جوابی هم نباید یه کسی پس بدن که چرا!

عزیز م اونا چشم و گوشش رو باز نکردن.فتنه انداختن تو زندگیش. سرمایه وارث پدرشون دست همسر ایشونه.  داره از سهم خودشون میده.خدا به خیر کنه. یکی هم که داره زندگی میکنه وخودش راضیه اینجوری  فکریش میکنن واز زندگی بیزار. 

بله حتما

چی بگم

حرفاتو نریز تو خودت

خدایی نکرده مریض نشی

با احترام و نرمی حرفای دلتو خواسته ات رو نظراتتو بهش بگو

ولی اینجوری نگو که چیکار کنم راهی ندارم مگه گوش میده

زن خوب به معنای تحمل همه چی و دم نزدن نیست

در هر صورت امیدوارم روزگار بر وفق مرادت بچرخه 

شمام بگو من جونم میدم به پدر و خواهرم 

وای اینقدر بهش میگم حتی توهین می‌کنه بهشون 

حتما که نباید،کم خورد؟؟ شوهری که زنشو ببره خونه ی مادرش بخاطر درامد کمش نیست بی اراده و بچه ننه و سست عنصزه و قدرت اداره ی زندگی مستقلو نداره ..اون شوهر کنسله بنظرم

من تو یک ساختمون با مادر شوهر هستم. اصلا هم دخالت نمی کنیم تو زندگی هم.

والا آشنایی سنتی بود اومدن خواستگاری 

فردا ش مادر شوهرت زنک زد که جواب بگیرن

ولی در هر موردی دخالت می‌مردند و می خیلیای حرف خودشون باشه

شش ماه توی یه اتاق از خونه مادرشوهر زندگی کردم،،،، ضربه ای از لحاظ روحی بهم وارد شد به اندازه شش سال...و بعدش هم جدا شدم ازشون اما همچنان نزدیکشون بودم و حدود سه سال انقد عذابم داد از راه دور و طرق مختلف ک فقط خدای بالای سر شاهده ولی الان حدود یکساله دیگه از اون خبرا نیست چون خیلی با شوهرم بحث و مشاجره داشتم تا تونستم تغییرش بدم و به خودش بیاد و بتونه پشتم باشه و ازم دفاع کنه فقط سه بار رفتم قهر و خلاصه خیلی جنگ اعصاب داشتم....با اینکه چهار تا خونه بینمون فاصله هست اما دیگه بهشون اجازه دخالت و اذیت نمیدم..به عبارتی دیگه اون اسکل سابق نیستم 

یعنی هرگز ازدواج نکنی بهتر از اینه توی یه خونه با خانواده شوهر زندگی کنی....حتی اگه از خودشون بهتر نباشه

خانواده شوهر من زبانزد عام و خاص بودن و همه قبولشون دارن بشدت اما منو خیلی عذاب دادن و نابودم کردن هرگز هرگز هرگز نمیتونم ببخشم دست خودم نیست

اصلا چرا برا همه توضیح میدی که هی اعصابتون داغون کنن؟ 

به کسی چه که شوهرت چی میکشه. زندگی خصوصیتو هیچ جا جار نزن. آبروی همسرتون نبر.

یه صحبتی شد من گفتم دیوونه شدم دیگه بعدش