چه شغلی داشته چه برخوردی داشتن ؟
من یکی از خاستگارام اومده بود گفته بود شرطم برای ازدواج اینکه زنم باید کار کنه توی این گرونی خیلی مهم زن کمک احوالم باش زن هم وظیفشه کار کنه من با کار کردن زن مخالف نیستم ولی اینکه دیدگاهش این بود زن وظیفشه کار کنه من خوشم نیومد ردش کردم رفتار ننه اش هم که افتضاح بود جواب سلام رو نمی دادن احترام قائل نبودن کنسل شون کردم🤣😑
۳بار تکرار کردی توی جمله زنم باید کار کنه
خرج خاهر مادرشو میداد سنش بیشتر بود بددل بود میگف هرجا میری با مامانم بری
دید من بدم اومد گف چون محل آشنا نیستی گفتم با مامانم بری تا یاد بگیری
وای انقدر این اینجا تعریف کردم فکر کنم همه بدونن
یه خواستگار داشتم پرستار بود وقتی تنهامون گذاشتن حرف بزنیم یهو شروع کرد روضه حضرت زهرا خوند خخخخ نمیدونم چراااا وااای پشمام
وای یادم ننداز، پسره ۲۲ سالش بود، بدون پدرمادر اومده بود اسمش انوشیروان بود میگف میخوام خواننده شم...
وای چرااومد خونمون🤮🤮🤮 وای از اون بدتر ک یکی از فامیلای داااغون ما، معرف بود و بااون اومده بودن اه
اسی ببخشید وسط تاپیکت
من حواسم نبود ی آقا درخواست داد خواستم رد کنم قبول کردم الآنم هی چرتو پرت میگه چجوری بلاکش کنم
مادر پسره از اموال مان می پرسید.........
ایشون بیکار بود
خدمت هم نرفته بود
قرار بود اگر من قبول کنم بره سر کار و خدمت رو درست کنه
الان که من چندین ساله ازدواج کردم و بچه م ۱۲سالشه
هنوز بیکار،مجرد،خدمت نرفته
به خانواده ش هم گفته بعد از من دیگه زن نمیگیره
من دوران مدرسه وقتی راهنمایی بودم ی خواستگار داشتم بعد مامان بابام گفتن نه بابا این بچس مدرسه میره فلان و اینا بعد مادر پسره هم اصرار که اشکال نداره خودم میبرمش مدرسه تصور اینکه مادرشوهرم منو ببره مدرسه خیلی دارک بود
