2777
2789
عنوان

امشب خیلی برای من دیر گذشت🥲

72 بازدید | 3 پست

با همکارام کافه قرار داشتیم ساعت از نه گذشته  بود هیچ کدوم از همکارام مسیرشون با من نبود منم با مترو میرم همیشه منم ماشین نبرده بودم و فاصله خونمون نزدیک نبود. از اونجایی که  ب تاکسی و ماشین اعتماد ندارن داخل خیابون های تاریک.  به شدت خلوت راه میرفتم  یه ماشین و موتور دنبالم گذاشته بودن همش تصویر الهه میامد جلوی چشمم که نکنه برای گوشی باشه.... واقعا پانیک شده بودم  و حمله اضطرابی شدید بهم دست داده بود


    با تمام قدرتم دویدم تا به نزدیک ترین ایستگاه برسم مسیرش هم خیلی طولانی بود انگار تموم نمیشد  خیلی حس بدی بود 

چرا یه چراغ در سطح شهر نمیزنند همش استرس داشتم مترو بسته بشه از طرفی🥲🥲🥲 من همیشه مراقب زمان بود امشب انگار زمان از کنترلم خارج شده بود🥲ولی واقعا خونه رسیدم از ته. دلم خوشبختی حس کردم چقدر خونه و امنیت مهمن🤍🤍

😎💚🐬
خداروشکر سالم رسیدی اینو خوندم خیلی بیشتر قدر خونه امو میدونم

مرسی عزیزم... خداهم کمکم کرد نمیدونی چه استرسی کشیدم تا برسم خونه انقدر دویدوم گلوم درد گرفته امیدوارم همیشه امن باشی 

😎💚🐬

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792