من تنها هستم خونه
با همسرم یکم بحثم شد شام نخورد ..البته سرهمین شام بحثمون شد سفره انداختم دید میخوایم شام بخوریم
عاقا تشریف بردند پایین پیش مادرشینا ما خوردیم جمع کردیم بعد یه ساعت اومده گشنمه گشنمه میکنه ..
منم بحث کردم باهاش ..
شامم نخورد گفتم به جهنم ..رفت جایی کار داشت
بار اولش هم نیست بگم باشه عیب نداره
یعنی بیست چهاری دوست داره کنار خانواده شون باشه
ماداریم میریم از اینجا ولی یکم مشکلات هست
دعا کنید همش حل بشه ...زودتر بریم
ولی آقایون سایت اگه این تاپیک میبینید وقتی ازدواج میکنید اولویت همسر خودتون بعد دیگران ....(منظورم از دیگران دامادا خواهر ها برادر ها )فقط مادرش نمیگم
دل همه رو بدست بیارین که دل همسرت بشکونی یا برعکسشم درست نیست تعادل داشته باشین