هنوز خودم نتونستم هضمش کنم
شیفت شب بودیم من و این آقا قرار شد دوم خواب بریم
بعد برگشت به بقیه پرستارا گفت
من و خانوم فلانی تا صبح اینجا با هم ی سری کارا داریم....من هنگ کردم ولی هیچی نگفتم
هنوز ک هنوز بعد چند روز نمیتونم برداشت خوبی داشته باشم😐 نمیدونم چی بود منظورش
شایدم منظوری نداش ولی حرفش ی جوری بود
فقط بقیه ی پرستارا رو باید میدیدید ک چه جوری نگام کردن😐😐