ی عالمه درس دارم هم تو دانشگاهدهم دارم واسه کنکور دو باره میخونم میرم هفته ای یکی روز بازم هفته بعد میگه بیا هیچ کار منو قبول نداره هرکار میکنم میگه خوب کار نکردی یا ی بار دیگ خودش انجام میده
ی هفته مونده ب زایمانش خونه رو ریخته بیرون هممونو دیونه کرده
این یه هفته رو تحمل کنین تازه بعدش شروع میشه بیاین بچه رو نگه دارین
متنفرم از این جور ادما
من واس خواهرام جونمم میدم حتی
خب کمکش کن جای دوری نمیره
از عمق وجود انجام نمیدی که به دلش نمیشینه
ببین عزیزم من واقعا به خواهرام خیلی کمک میکنم با اینکه اونا شهرستانن خودمم بچه دارم ولی کمک لازم داشته باشن دریغ نمیکنم
اونا هم همینطورن ولی من انتظاری ندارم این انتظار و توقع داشتنه هست این وظیفه دونستنه هست که ادمو اذیت میکنه وگرنه ادم چرا نباید به خواهرش کمک کنه
