2777
2789
عنوان

خانمهای متاهل بیان یه سوال دارم

308 بازدید | 24 پست

دوستان عزیز، برخی ایام سال هست حوصله هیچی را ندارم، همسرم نصفه شبی رابطه ازم میخاد، اون روزها اعصاب ندارم، میدونم اگه دست رد به سینه شوهرم بزنم تا چند روز با نیش و کنایه رفتار میکنه، اگه اجازه هم بدم انگار کیسه شن افتاده رو بدنم احساسی ندارم،نمیدونم چیکار کنم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خوب بگو بهش کنایه برا چیه اگه شعور داشته باشه درکت میکنه

گفتم میگه زن گرفتم برا همین وقتا، بیشتر عذابم میده،جهنم بین5تا10دقیقه تحمل میکنم میگیرم میخابم،بعضی نردا درکشون اندازه جلبکه

نمیتونم خواهر، نمیدونم متاهلی یا نه،از حالت اندامهای جنسی خیلی چیزا معلوم میشه

بله گلم متاهلم 

اکر منظورت خ ی س شدن و ارضا شدن هست ک من متاسفانه سریع خ ی س میشم ولی تا وقتی ک خودم آماده نباشم ارضا نمیشم و الکی وانمود میکنم ک شدم حالا شماام برا اینکه بحث بخوابه میخوای ب خواستش تن بده یا تو تاریکی بدون برق باشید

بله گلم متاهلم اکر منظورت خ ی س شدن و ارضا شدن هست ک من متاسفانه سریع خ ی س میشم ولی تا وقتی ک خودم ...

درک نمیکنید اصلا احساسی ندارم بخام خیس بشم،خیس شدن از لذت جنسیه من زجر میکشم،سالی2،3 هفته اینطورم از شانس اون موقع آقا میاد سراغ من

بله گلم متاهلم اکر منظورت خ ی س شدن و ارضا شدن هست ک من متاسفانه سریع خ ی س میشم ولی تا وقتی ک خودم ...

اگه یکی با اصل کاری هیچ جوره ا ر ض ا نشه مشکل از کجاست ؟ اون راحت میشه ولی خودم هییییچ

یا حضرت رقیه 💞

فکر کنم همه همینطور هستن

اگر اذیت نمیشی قبول کن

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792