پسره لکنت داشت رفیقامم مسخرش. میکردن منم زیاد ازش خوشم نمیومد از این قلدوراا بود هرکی تو مححله ب من چپ نگاه میکد دعوا ب پا میشد یه مدت ماسک میزدم شناسا یی نشم شمارم پیدام میکرد و سر کوچمون بپا میزاشت و خلاصه یه بار در خونه رو زدن رفتم جلو در دیدم این یارو استرس گرفتمم یه کارت دعوت عروسی داد کارت عروسی خاهرش بود😅حالا من این اوردم خونه بیچاره بابام دوساعت با عینک بالا سر این کارت واساده تا یادش بیاد کی دعوتی بهش داده .. اخرای سال بود من برگه امتحانیمو همیشه زود پر مبکردم میزدم بیرون از مدرسه دیدم کوچه مدرسه خلوته داشتم همین طوری قدم میزدم و سولارو مرور میکردم دیدم یهو یکی با زور کوله من و چسبید و کشید تو پس کوچه اقا یهو دیدم این یارو با صورت برزخی چرا بی محلی میکنی فکر کردی چ گوهی ای و ... یکی زد تو دهن من😢😢😢حالا منم کاپشن سفید پوشیدم خون از دهنم میومد دستمو بزور از دستای این کشیدم دوییدم سمت خونه چقد رورای بدی بود سر این کثافت 1 سال حتی خونه نشستم بابام باهاش درگیر شد خاهرم با مادرش بحث کرد و...بعد 6 سال یارو تو محلع چند ساعت پیش دیدم استرس گرفتم
وایی اون موقع اصلا این چیزارو بد میدونستن حالا اون زمان یارو افتاد زندان من طی این سالا هم ازدواج کردم و از اون محله رفتم امروز رفته بودم محله پدریم . دیدمش
عینرمان ها شد خدا اخرش به خیر بگذرونه تازه تواین سایت فهمیدم یه عده خل وضع حال میکنن پسر این مدلی ا ...
اخرش چیزی نیست من ازدواج کردم با یکی دیگه.. ن اتفافا من میترسیدم ب خانوادمم چیزی نمیتونستم بگم صبا میفتاد دنبالم داد میزد بیا داخل فلان کوچه کارت دارم من ک راهمو کج میکردم . زور میکسید حالا من سبک با یه هل دادن این 500 متر پرت میشدم
ارنی کسی بگوید که تورا ندیده باشد تو که با منی همیشه چه ترا چه لن ترانی 🥺از تعصب کورکورانه و جنسیت زدگی بیزارم از هر نوعش،زن ستیزی یا مرد ستیزی هردو انسان ستیزیه و غیرانسانی. تعصب بیجا و بیخود به هرجنسیتی و هر چیزی فقط مانع عقله و جلوی تفکر سالم رو میگیره.
من همین ک دیدمش رفتم اون سمت خیابون اینم از زندان ازاد شده بود و رفیقای قدیمیش دورش کرده بودن ولی نگاه میکرد موم مسیری رو ک رد میشدم منو بگو گرخیده بودمم بیاد محله پایین تر با شوهرم درگیر بشه
من اون روز رفتم خونه زن داییم چون اینم با رفیقش افتاده بود دنبال من با موتور تو محله داد میزد احمق بیشور میگم دوست دارم گاوی رفتم خوته زن دایی چون نزدیک مدرسه بود گفتم خوردم زمین
رمان انقد مزخرف !!این یارو ادعا عاشقی داشت بعد میگرفت میزد منو😅تازه یکی دیگه تو کوچمون بود من بهش اخم مبکردم این ب من نامه مینوشت اخرش دید از من ابی گرم نمیشه شروع کرده بود ب مسخره کردن ب من میگعت کفتر چاهی😐😐😐